حکیمان دیر دیر خورند وعابدان نیم سیر زاهدان سد رمق گیرند وجوانان تا طبق برگیرند پیران تا عرق کنند اما قلندران چندان که جای نفس در معده نماند وبرسرسفره روزی کس سعدی
از امام ع سوال کردند که جهت چیست که تهجد کذاران روی خوب وسیمای نیکو دارند فرمود که با پروردگار خود بخلوت صحبت میدارند پس میپوشاند بر ایشان کسوتی از نور خود
فیلسوفی از گناهان توبه کردوهمان زمان ریش خود بتراشید گفتند چرا چنین کردی گفتاز برای ان که در معصیت رسته بود
ظریفی مفلس شده بود ازاوپرسیدند تورا هیچ مانده گفت من خودم بغایت مفلسم اما زوجه مرا فی الجمله چیزی مانده گفتند چه مقدار گفت ده هزار دینار زر وپنج خروار ابریشم حق کابین او که بر ذمه منست
طبیبی ظریفی رادید که دوطعام غلیظ باهم میخورد گفت این دو طعام باهم نمیسازند روزدیگر شنید که ان ظریف بیمار شده بسربالین اوامدوگفت نه ترا گفتم که این دوطعام باهم نمیسازند گفت این زمان باری باهم ساخته اند که مراازمیان بردارند لطایف الطوایفص325
شخصی با گیوه نماز میگزارد دزدی درکمین بود میخواست گیوه اورابرباید چون سلام داد گفت ایمرد با گیوه نماز گزاردن روانیست اعاده کن که نمازی نداری گفت اگر نماز ندارم گیوه دارم
زاهدی در مجلسی میگفت ایا ماه رمضان از ما خشنود رفت یا نی ظریفی گفت بلی خشنود رفت زاهد گفت از کجا میگویی گفت از انجا که اگر نا خشنود رود سال دیگر باز نیاید
کار امروز بفردا میفکن که هروز کاری معین دارد بکار هیچکس فریفته مشو تا سرانجام ان را ببینید حضرت محمد ص
ای پسر مراقب باش که بخامو شی عادت کنی من از سکوت هیچ گاه پشیمان نشدم لیکن بسیار وقت که سخن گفتم وپشیمانی بردم لقمان حکیم
زن فرشته ایست که در ایم طفولیت پرستار ما ودر ایم جوانی کامبخش ما ودرروزگار پیری تسلا بخش ماست اره تش
تعداد صفحات : 6